(مسعود اکبری مطالب اموزنده) قرآن کریم: بخوان به نام پروردگارت كه انسان را از علق آفريد، بخوان به نام پروردگارت که كريمترين [كريمان] است
| ||
|
ای آرامش شبهای طوفانی ام، به ساحل می رسم؟ بگذار به ساحل امن برسم تا از نو برای تو، برای تو واژه واژه شعر بگویم. شاید آن روز، آن جمله گمشده را از نگاه تو بگیرم و به شعرهایم سنجاق کنم.به این تنهای غریب، به این من غریب نگاه کن. آینه هم در انتهای نگاه من غم غربت را فریاد می زند. از این غمکده بیرون می روم اما به کجا؟
اینجا طلوع پیدا نیست، اینجا غروب پیدا نیست. این همیشه خاکستری روزهای عمر من که بی هیچ افقی ره می سپرند و میروند را دریاب. تو در هیچ واژه ای نمی گنجی، در هیچ کتابی جا نشدی، با هیچ چشمی دیده نشدی. اما من دیوانه وار عاشق توام و هیچ حضورم بی حضور تو نیست...
عزیز نگاهم کن. به من نگاه کن ای سر و قامت عشق. ای سر و قامت عشق به من نگاه کن. نگاه تو حضور ابر و باران است. هر روز چشم باز میکنم و در این هیاهوی بی نور پی روزنی می گردم. شاید آن سوی بی نوری پشت این روز های بی خورشید، دریایی از مهر و نور باشد. بگو در پس این همه ابر چه می کنی؟ بگو نگاه نگرانت را به کدام سو دوخته ای و به چه می اندیشی؟
گاهی نگاه گرمت را بر دل بی تابم حس میکنم. می فهمم که از جایی، گوشه ای، کناری، بالا دستی، پشت ابری نگاهم می کنی. گاهی نبین. گاهی نگاهم نکن. خجالت می کشم. جای نگاه تو بر دلم می ماند. روزهای بی سایه و شبهای بی ستاره ام را دیده ای؟ شرم می کنم که بگویم دل در سر زلف تو بسته ام و اینگونه لحظه هایم را بی تو سر می کنم..... نظرات شما عزیزان: [ جمعه 6 مرداد 1391
] [ 22:58 ] [ مسعود اکبری ] |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |